سلام احسان عزیزم حالت چطوره خوبی خسته کارهایت نباشی ای جان دلم
وای چقدر دیروز با نمک شده بودی چقدر مدل موهایت به تو میامد وای چه کت
شکلاتی قشنگ بود به تنت ات الهی من دورت بگردم واست دیشب اسپند دود
کردم که از چشم بد دور باشی مواظب خودت باش امسال خیلی وارد مسئله
سیاسی شدی هااااااااااااااا نگن برو خونتون این مسئولین نه رحم دارند و نه گوش
شنوایی برای گوش دادن فقط مگر خدا به همه ما رحم کند راستی موضوع دیشب
خیلی جالب بود واقعا آدم باورش نمیشه که هفت سال پیش در روستاهای کرمان چنین
شرایطی داشته اند واقعا دست مریزاد به همت و غیرتشان که خودشان آبادی را بوجود
آوردند واقعا مردم کرمان خیلی خونگرم و با محبت و مهمان نواز هستند و خیلی آدمهای
درست و با معرفتی هستند ما هفت سالی که در کرمان زندگی کردیم خیلی خاطرات
خوشی داشتیم داخل شهر کرمان اکثرا مردم پول دار بودند و پایین شهر و بالا شهر
نداشت بابام از اول دو شغله بودند و اونجا هم مغازه فرش فروشی داشتند وقتی
میرفتند از بازار فروش کرمان خرید میکردند اونها به پدرم اعتماد می کردند و اجناس را
بدون چک میدادند و میگفتند برو هر موقع خواستی پول واسمون بیار فقط تنها عیبی
که دارند مهمون هاشون رو که خیلی دوست دارند واسشون بساط بافور فراهم می کنند
کسی که اهل اش باشد می رود باهاشون هم دم می شود ولی در شهر کرمان با اینکه
این بساط ها فراهم هست ولی کسی که معتد کنار خیابون افتاده باشد نیست البته
اون سالهایی که ما اونجا بودیم این طور نبود راستی مهمون دیروز واستون سوغاتی
کلمپه و قطاب و قوتو نیاورند انقدر اینها خوشمزه هست که نگو آخ آح چقدر خوشمزه هست
دهان روزه دلم رفت واسه این خوراکی ها
:: برچسبها:
مولانا,